-
GREEN HEART.313 قلب سبز برای مهدی
به نام خدا
دزدان پاییز
برگ از سرش پرید
درخت کهن سال جنگل را میگویم
من صدای پاییز را نشنیده بودم
رد پایش نمناک است
نیامده رفت؟؟
برگ درختان را چه کنیم؟
آهو فریاد میزند
پاییز را دزدیدند
بهار پیش خداست
زمستان در خواب
تابستان سوزان، برکه خشکیده
دزدان پاییز، پاییز را دزدیدند
جواب طبیعت را چه دهیم؟
من و درخت و آهو
هر از گاهی برگ زرد خبر میآورد
پاییز شکنجه میشود
جنگل بان پیر شده است
دیگر برگی بر درخت نمانده
درختان دست به دعا میشوند
شاخه هاشان به سمت خدا
آهو آنقدر اشک ریخت، برکه پر شد
جنگل بان خواب رفت
شاخه های درختان دزدان پاییز را شکست دادند
صدای پاییز میآید
پاییز شکسته شده
درختان دیگر برگ ندارند
من، جواب طبیعت را دادم
پی نوشت:
جنگل بان: کسی که با پیر شدنش باعث دزدیده شدن پاییز شد.
پاییز: کسی که با دزدیده شدنش باعث خشکی درختان و برکه و ریزش برگ درختان شد.
شاخه درختان: کسانی که باعث نجات پاییز شدند.
به نام خدای ستاره های درخشان زندگی من و تو
ستاره زندگیم پشت ابری پنـــهان است.... منظورش را نمیفهمم. حق دارد آخر من دزد ستاره ها هستم.
اما او غافل از این است که من خیلی وقت است او را دزدیده ام!
ستاره ها شاید زیبا ترین اشکال آسمان اند.دوست داشتنی ترند.درخششان غیر قابل وصف است.آنان فرزندان ماه و خورشیدند.
همه آدم های روز زمین برای خود یک ستاره در آسمان انتخاب میکنند...
آیا ستاره های آسمان هم به اندازه تمام آدم های روی زمین است؟
آیا هر فرد میتواند برای خود یک ستاره داشته باشد؟؟؟
اکثرا مردم اون ستاره ای که نزدیک ماهه رو خیلی دوس دارن و اونو برای خودشون انتخاب میکنند.
ولی به نظر من اگر عادلانه برویم سراغ ستاره ها، آن وقت باید هر ستارهای هر چند وقت یه بار نوبتش میشد که نزدیک ماه شود و آن روز برای صاحب ستاره روز خوبی میتواند باشد...
ای کاش واقعا ستاره ها عادلانه رفتار میکردند آنوقت خیالم راحت میشد که ..............
چرا ستاره ها چشمک میزنند؟؟؟ خب من اصلا قصد بحث علمی را ندارم...اما از نظر ادبی:
ستاره ها وقتی صاحبانشان را میبینند برایشان چشمک میزنند....
ای کاش روزی زمین ستاره باران شود...
ستاره ها به زمین هجوم میآورند..... آنگاه زمین پر از ستار میشود...
همه خوش حال دنبال ستارهی خود میگردند. دیگر سر هیچ ستاره ای درد نمیکند
به نام خدا
من، ماه مهتابی، ستاره پنهان
ماه مهتابی تر از هر روز میدرخشید
ستاره شیطنت میکرد
آسمان خوش حال بود
من....من آرام بودم
میخندیدم، نگاه میکردم
ستاره قایم شد
ماه دنبالش میگشت
ستاره پیدا نشد
خورشید اجازه طلوع خواست
ماه نگران شد
من اشک ریختم
ام...خورشید آمد
آسمان آرام بود
ابر موج میزد
من اشک ریختم
خورشید غروب کرد
ماه آمد
ستاره پیدا نشد
آسمان اشاره داد
ماه فهمید
ستاره خاموش شد
من....اشک ریختم
7- تفتيش ناروا
مَنْ بَحَثَ فَقَدْ طَلَبَ، وَ مَنْ طَلَبَ فَقَدْ دَلَّ، وَ مَنْ دَلَّ فَقَدْ أَشاطَ وَ مَنْ أَشاطَ فَقَدْ أَشْرَكَ:
حضرت مهدى(عليه السلام) در خصوص كسانى كه در جستجوى او بودهاند تا به حاكم جور تحويلش دهند فرموده است: آن كه بكاود، بجويد و آن كه بجويد دلالت دهد و آن كه دلالت دهد به هدف رسد و هر كه [در مورد من] چنين كند، شرك ورزيده است.
به نام خدا
خدایا..... میهمانی ات تمام شد.... دلتنگیمان تمام نشد
توی این عید عزیز ازت میخواییم ظهور آقامونو نزدیک کنی...
خدایا خودت میدونی چقدر دلم واسه امام رضا تنگ شده...!!
عیدتون مبارک
پی نوشت: راستی 5 روز دیگه تولدمه و از خدا فقط یه چی واسه تولد 18 سالگیم خواستم ..!!!
به نام میزبان میهمانی های خلوت ماه
رمضان آمد... ماه میهمانی خدا...ماهی که برای آمدنش
. ...لحظه شماری میکنندروزه دارانی که زبان بسته اند... چشم بسته اند.. کینه ها را بسته اند
.درهایی را باز میکنیم رو به خلوت ماه... ماهی که ماهترین ماهاست... ماهی که ما پیش خداییم... سر سفرهی خدا
.چه میگویی در تنهاییت... با خدا سخن بگو..دوست دارد صدای بسته روزه داری را که قلبش با خداست
.دعا خواندنت.. راه رفتننت.... خوابیدنت عبادت است... عبادت کن تا عبد شوی.. عبدی تا عبادت کنی
خدای من تو با منی، حتی اگر بد خواب برم
غرق در چشمانم میشی، با اشک زرین دلم
خون، در قلب من جاری شده باید برم
این نقش، در تصویر من تسکین قلبه عاشقه
شاید هوای خونه رو، جاروی من جارو زده
شاید دل درمونده رو، درمون من زخمش زده
شاید همین بغض گلوم، شمشیر زخمای دله
شاید به پای همدمم، سوزش بی معنی شده
اینجا این بار میزنم، در تا برایم باز کنی
اینها همه میخوان برن، تا قفل در را بشکنی
به نام خدا
میدانم در چه روزی قرار گرفته ام.تولدت است.اصلا حواست هست؟؟؟
نمیخواهی دعا کنی؟؟؟ برای من نه، برای خودت....
من دعا کردم... من اشک ریختم... قلبم دیگر طاقت ندارد.طاقت دوری تو را...
آخر ما چه کار کردیم که باید دور باشیم ازت...
گناه کردیم میدانم... کارهایی که دور نگه داشته تو را از ما.
سرورم تنها من نمیگویم بیا... ما میگوییم بیا. ولی درست است تنها میگوییم بیا.. کاری برای آمدنت نکرده ایم....
آه کشیدنم کافی نیست؟؟ میدانم کافی نیت.
خدایا حرف مررا گوش نکن اشکالی ندارد، او خود میخواهد، حرفش را گوش کن.
آقایممممممممممممممممممممممم آقای خوبیی ها دعا کن، برای خوب شدنمان دعا کن.
یا مهدی دریاب همه مان را. امروز میخواهیم دعا کنیم تا خوب شویم تا بیاییییی.
کسایی که میخوان جزوه 313 قلب سبز بشن، حتما به سایت پریــسا جون سر بزنن.
حالا بگین یا علــــــــی!!
اینم آدرس وب:
بسم الله الرحمن الرحیم
بوی باران
.
بوی باران میآید
در قلبم باز تپشی عجیب رخ داد
حالم غریبانه شد
صدایش را میشنوم، گویی زمزمه ای آرام دارد
صدایش خروشان و عجیب است
ترس بر من حاکم شد
ناگهان(!) بغضش شکست
آرام شدم
آرامشی که باباران هم صداست
6- ظهور حقّ
إِذا أَذِنَ اللّهُ لَنا فِى الْقَوْلِ ظَهَرَ الْحَقُّ وَ اضْمَحَلَّ الْباطِلُ، وَ انْحَسَرَ عَنْكُمْ:
هرگاه خداوند به ما اجازه دهد كه سخن گوييم، حقّ ظاهر خواهد شد و باطل از ميان خواهد رفت و خفقان از [سرِ] شما برطرف خواهد شد.
به نام خدا
اول.... روز تولد حضرت علی(ع), شیر مرد عالم, پدر شیعیان مبارک.
دوم..... باباها روزتون مبارک.
سوم.... بابا روزت مبارک.
به نام خدا
تاحال فک کردی چرا دریای بیرنگ، آبیه؟؟ دریا به عشق آسمون رنگ آبی رو منعکس میکنه....همه جای دنیا، دریاها و اقیانوسهای بزرگ آبی رنگن. - واسه همونه که هر کسی نمیتونه استقلالی باشه(!) -
وحالا هم دریا تبدیل به یه استقلالیه اصیل شده... قربونش برم که اینقد خوش سلیقس.
به نام خدا
با خود گفت و گو میکنم، شاید این بهتر باشد.
- عاشقی؟
- عاشقم.
- عشقت کیست؟
- نمیگویم.
- دوستش داری؟
- پ نه پ ازش بدم میاد. البته گاهی میاد.
- به نظرت عشق واقعی کیست؟
- خدا.
- میدانی چرا میگویند عشق واقعی خداست؟
- به نظر من اگر خدا نبود، عشق برای انسان معنا نداشت.وجود خدا حسی به نام عشق را در انسان به وجود آورد.من عاشق خدایم هستم.به خدا گفتم اجازه دهد کسی را که در این دنیا دوستش دارم عشق لقب دهم.خدا گفت: مگر من عشقت نیستم؟ چرا دیگران را عشق خطاب کنی؟ گفتم: آخر نمیدانم به آنها چه بگویم، حسشان آنقدر عمیق نیس که کلمه جدیدی ایجاد شود، هیچ کس که مانند تو نمیشود که حسش عشق را به وجود آورد.
5- خلقت هدفدار و هدايت پايدار
إِنَّ اللّهَ تَعالى لَمْ يَخْلُقِ الْخَلْقَ عَبَثًا وَ لا أَهْمَلَهُمْ سُدًى بَلْ خَلَقَهُمْ بِقُدْرَتِهِ وَ جَعَلَ لَهُمْ أَسْماعًا وَ أَبْصارًا وَ قُلُوبًا وَ أَلْبابًا ثُمَّ بَعَثَ إِلَيْهِمُ النَّبِيّينَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ، يَأْمُرُونَهُمْ بِطاعَتِهِ وَ يَنْهَوْنَهُمْ عَنْ مَعْصِيَتِهِ وَ يُعَرِّفُونَهُمْ ما جَهِلُوهُ مِنْ أَمْرِ خالِقِهِمْ وَ دينِهِمْ وَ أَنـْزَلَ عَلَيْهِمْ كِتابًا، وَ بَعَثَ إِلَيْهِمْ مَلائِكَةً يَأْتينَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَنْ بَعَثَهُمْ إِلَيْهِمْ بِالْفَضْلِ الَّذى جَعَلَهُ لَهُمْ عَلَيْهِمْ:
خداوند متعال، خلق را بيهوده نيافريده و آنان را مهمل نگذاشته است، بلكه آنان را به قدرتش آفريده و براى آنها گوش و چشم و دل و عقل قرار داده، آن گاه پيامبران را كه مژده دهنده و ترساننده هستند به سويشان برانگيخت تا به طاعتش دستور دهند و از نافرمانىاش جلوگيرى فرمايند و آنچه را از امر خداوند و دينشان نمىدانند به آنها بفهمانند و بر آنان كتاب فرستاد و به سويشان فرشتگان برانگيخت تا آنها ميان خدا و پيامبران ـ به واسطه تفضّلى كه بر ايشان روا داشته ـ واسطه باشند.
به نام خدا
بانوی من بانوی من چشم و دلم غرق توه
بانوی من بانوی من همه حواسا پیش توست
بانوی مهربون من قلبم همش پر میکشه پر میکشه مثل کبوترا شده
بارون ببار محتاجتم محتاج پاکی و صداقت قطره های لطیف تو
بارون من اشکام داره تموم میشه بیا و جاشونو برام مثل همیشه پر بکن
بانوی مهربون من چشم و دلم غرق توه
وفات بانو دو عالمم تسلیت.
به نام خدا
وای خدای من هنوز اون ناراحتی و تلخی زلزله هم استانیام از تنم بیرون نیومده.....
دوباره حالم خرابه و مجبورم همون متنی که 7 ماه پیش واسه زلزله زده های آذربایجان گفتم رو بذارم...
1391/5/23 2:45 دوشنبه
بسم الله الرحمن الرحیم
دیروز یه اتفاق افتاد...
اتفاق غم انگیزی بود...
نمیدونم نقشه است یا نشانه، نمیدونم بزرگه یا کوچیک، نمیدونم ترس داره یا غصه ،اما ترسوند، همه رو ترسوند.
نمیدونم اونایی که از بینمون رفتن قربانین یا سرباز،اما رفتن. اون هم در ایام شهادته ولی مان حضرت علی(ع)، نمیدونم خوش به حالشونه یا نه. یه لحظه قبل از اتفاق کسی خبر نداشت،از هیچی خبر نداشت. دلم شکسته ....
روح قربانیا شاد و دل مانده ها از غم آزاد.
به نام خدا
گاهی ما آدما نمیدونم رو کدوم نقطه ایستادیم.
ممکنه اون نقطه، نقطه ای از مختصات زندگیمون باشه.
من میگم مختصات زندگی با اینکه فرضیه اما خیلی مهمه.
به نام خدای آفریننده آسمان و زمین
من هم کلاس آسمانم
آسمان شاگرد اول کلاس است
من دوستش دارم
عجیب است، همه دوستش دارند
آسمان خورشید را پرورش داد
آسمان ستاره را در آغوش گرفت
آسمان اشک هایش را تقدیم زمین کرد
او خیلی مهربان است
من دوستش دارم
عجیب است، همه دوستش دارند
درس را خوب فهمیده
مشق هایش را نوشته
همیشه سر موقع در کلاس حاضر میشد
ای کاش همه مانند اونظم داشته باشند
او منظم است چون معلمش خدا بود
به نام آفریننده ی سال و ماه و خورشید و فلک
گویند وقتی به کسی میگویی"دوستت دارم"بی اختیار"دوستت میدارد"
ندانستم کی به من گفتی"دوستت دارم"که اینگونه"دوستت میدارم".
امروز بازم جمعه است، یه روزه خععععععععلی خاص.
اگه آدم آمار هفته از دستش خارح شده باشه، صبح که چشماشو باز کنه از حال و هوا و اون حس و حال عجیب و غریب متوجه میشه که روز،روزه جمع است.
نکته جالب اینه که گاهی اوقات که جمعه نیس و آمار هفته هم درس کف دسته ولی هی حس میکنی جمعه است و بعد یادت میفته نه سخت در اشتباهی... لااقل من که اونجوریم.
این جمعه هم گذشت ولی بازم نیومدی.
ما به این نیومدنها عادت کردیم آقا، ولی نمیدونم واسه انتظار اومدنت کی عادت میکنیم؟
4- تحقّق حتمى حقّ
أَبَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لِلْحَقِّ إِلاّ إِتْمامًا وَ لِلْباطِلِ إِلاّ زَهُوقًا، وَ هُوَ شاهِدٌ عَلَىَّ بِما أَذْكُرُهُ:
خداوند مقدّر فرموده است كه حقّ به مرحله نهايى و كمال خود برسد و باطل از بين رود، و او بر آنچه بيان نمودم گواه است.
بسم الله الرحمن الرحیم
استادى از شاگردانش پرسید:
چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد میزنیم؟
چرا مردم هنگامى که خشمگین هستند صدایشان را بلند میکنند و سر هم داد میکشند؟
شاگردان فکرى کردند و یکى از آنها گفت:
چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست میدهیم.
استاد پرسید: این که آرامشمان را از دست میدهیم درست است امّا چرا با وجودى که طرف مقابل کنارمان قرار دارد داد میزنیم؟
آیا نمیتوان با صداى ملایم صحبت کرد؟ چرا هنگامى که خشمگین هستیم داد میزنیم؟
شاگردان هر کدام جوابهایى دادند امّا پاسخهاى هیچکدام استاد را راضى نکرد.
سرانجام او چنین توضیح داد:
هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلبهایشان از یکدیگر فاصله میگیرد.
آنها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که داد بزنند.
هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آنها باید صدایشان را بلندتر کنند.
سپس استاد پرسید:
هنگامى که دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى میافتد؟
آنها سر هم داد نمیزنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت میکنند. چرا؟
چون قلبهایشان خیلى به هم نزدیک است.
فاصله قلبهاشان بسیار کم است.
استاد ادامه داد:
هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى میافتد؟ آنها حتى حرف معمولى هم با هم نمیزنند و فقط در گوش هم نجوا میکنند و عشقشان باز هم به یکدیگر بیشتر میشود.
سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بینیاز میشوند و فقط به یکدیگر نگاه میکنند. این هنگامى است که دیگر هیچ فاصلهاى بین قلبهاى آنها باقى نمانده باشد.
این همان عشق خدا به انسان و انسان به خداست است که خدا حرف نمی زند اما همیشه صدایش را در همه وجودت می توانی حس کنی اینجا بین انسان و خدا هیچ فاصله ای نیست می توانی در اوج همه شلوغی ها بدون اینکه لب به سخن باز کنی با او حرف بزنی.
منبع: /http://jeyranam.persianblog.ir/1390/6
آقا...... صدایت میزنم
صدایی از جنس بغض
صدایی از جنس آه
و گاه، صدایی از جنس اشک
تو پاسخم را میدهی
ولی افسوس، اشکال از من است
من نمیشنوم!!!
به شیشه حسودی میکنم، چون وقتی آه میکشی گریه اش میگیرد
اما من چه... آهم نفسی بلند است که انتها ندارد!!!
به نام آفریننده من و تو
3- تسليم در مقابل دستورهاى اهل بيت(عليهم السلام)
فَاتَّقُوا اللّهَ، وَ سَلِّمُوا لَنا، وَ رُدُّو الاَْمْرَ إِلَيْنا، فَعَلَيْنَا الاِْصْدارُ، كَما كانَ مِنَّا الاِْيرادُ، وَ لا تَحاوَلُوا كَشْفَ ما غُطِّىَ عَنْكُمْ، وَ اجْعَلُوا قَصْدَكُمْ إِلَيْنا بِالْمَوَدَّةِ عَلَى السُّنَّةِ الْواضِحَةِ:
به نام خدا
ستاره
هر ستاره ای که کم میشود
آسمان میگرید
خورشید میسوزد
و ماه میسازد
گاهی ستاره ها برای به هم رسیدن فرار میکنند
گاهی برای فرار از هم خاموش میشوند
گاهی برای دیدن تو چشمک میزنند
دیشب یک ستاره را دیدم
گویی عاشق بود، داشت میسوخت
میدانم چه میکشد
آتش جان گداز عشق را
پس از مدتی دیگر صدایش را نشنیدم شاید.......
سوزشی درکار نیست
آن ستاره دیگر خوابید
به اسمه تعالی
درسته این وبلاگ رو برای امام زمان درس کردم, ولی دوس دارم گاهی هم توش از خودم یعنی دلم بگم.......
امروز 16 ربیع الاول است که 18 سال پیش مصادف بود با 23 مرداد....
این درس روزی بود که من به دنیا اومدم.ولی الان با گذشت سالها دیگر 23 مرداد نیس.من همیشه دوس داشتم یه روز دیرتر به دنیا میومدم تا تولدم با میلاد پیامبر یکی میشد. ولی خب سرنوشت اینطوری خواست!
منم به خاطر پیامبر اکرم(ص) هر سال 16 ربیع الاول رو هم تولد میگیرم. اما نه به صورت رسمی و کیک و مهمونی.......
تولدتون مبارک!!!!!!
به نام آفریننده من و تو
2- عمل صالح و تقرّب به اهل بيت(عليهم السلام)
فَلْيَعْمَلْ كُلُّ امْرِء مِنْكُمْ بِما يُقَرَّبُ بِهِ مِنْ مَحَبَّتِنا، وَلْيَتَجَنَّبْ ما يُدْنيهِ مِنْ كَراهِيَّتِنا وَ سَخَطِنا، فَإِنَّ امْرَأً يَبْغَتُهُ فُجْأَةً حينَ لا تَنْفَعُهُ تَوْبَةٌ، وَ لا يُنْجيهِ مِنْ عِقابِنا نَدَمٌ عَلى حَوْبَة:
هر يك از شما بايد به آنچه كه او را به دوستى ما نزديك مىسازد، عمل كند و از آنچه كه خوشايند ما نبوده و خشم ما در آن است، دورى گزيند، زيرا خداوند به طور ناگهانى انسان را مىگيرد، در وقتى كه توبه برايش سودى ندارد و پشيمانى او را از كيفر ما به خاطر گناهش نجات نمىدهد.
احـــــــــــــــــــــــــــــــــادیثی از امــــــــــــــــــام زمـــــــــــــــــــــان(عــــج)
بسم الله الرحمن الرحیم
ابومحمد، حسن بن علی العسکری معروف به حسن عسکری، معصوم سیزدهم و امام یازدهم شیعیان. نزد شیعیان به امام حسن عسکری معروف است. شیعیان وی را با پدرش (علی نقی)، امامین عسکریین میخوانند، زیرا در شهر نظامی سامراء (عسکر)، زیر نظر خلفای عباسی بودند.
نامش حسن، کنیه وی ابومحمّد و القابش صامت، زکی، خالص، نقی، هادی، رفیق است او در بین شیعیانش به ابن الرضا (امام هشتم شیعیان) معروف بود. وی همانند پدرش لقب عسکری داشت و این لقب از عسکر سامرا گرفته شدهاست
اکثر منابع شیعه دوازده امامی، تولدش را در ربیع الاول ۲۳۰ هجری/ نوامبر ۸۴۴ میلادی اعلام میکنند. اما کلینی در کتاب اصول کلینی، آن را در رمضان ۲۳۲ هجری/ آوریل ۸۴۷ میلادی ذکر میکند. او در مدینه به دنیا آمده و نام مادرش ام ولد معروف به حدَیث است. برخی منابع از مادرش با نام سوسن و سلیل یاد میکنند.
نوای انتظار
گرچه خسته ام گرچه دلشکسته ام باز هم گشوده ام درى به روى انتظار تا بگويمت هنوز هم به آن صداى آشنا اميد بسته ام.
اى تو صاحب زمان! اى تو صاحب زمين! دل جدا ز ياد تو آشيانه اى خراب وبى صفاست ياد سبز وروح بخش تو ياد لطف بى نهايت خداست کوچه باغ سينه ام اى گل محمدى به عطر نامت آشناست آنکه در پى تو نيست کيست؟ آنکه بى بهانه تو زنده است در کجاست؟
ادامه مطلب
به نام خدای مهدی
آقا اجازه خسته ام از این همه فریب
از های و هوی مردم این شهر نا نجیب
آقا اجازه پنجره ها سنگ گشته اند
دیوارهای سنگی از کوچه بی نصیب
آقا اجازه باز به من طعنه می زنند
عاشق ندیده های پر از نفرت رقیب
«شیرین»ی وجود مرا «تلخ» می کنند
«فرهاد»های کینه پرست پر از فریب . . .
بسم الله الرحمن الرحیم
رسول اکرم(ص): مهدی از فرزندان من است. اسم او اسم من و کنیه اش کنیه من (ابوالقاسم) است. از نظر اخلاق شبیه ترین مردم به من است. برای او غیبت و سیرتی است که در آن، بسیاری گمراه می شوند. آنگاه مثل شهاب ثاقب می آید و زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد چنانکه پر از ظلم و ستم شده باشد.
صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد